سلام سلام حالتون خوبه؟ چه خوب شد بلاگفا درست شدهااااااااااااااا من واقعا به بلاگفا عادت کردم خووووووووووووووب این چند روزی من نبودم خوب با ترنم اینجا رو ترکوندین هاااا از اون روز پارتی هی من همه جا رو تمیز میکنم هی میبینم بازم هم کثیفه همه اتاق هاا این ترنم هم که از وقتی من برگشتم خودش رو زده به موش مردگی و مریضی حالا نکنه واقعا حال بچه خراب باشه! خوووووب. از تهران بگم. بد نبود خوش گذشت. فقط بخار پز و اپ پز شدیم میگم شوما ها چه جور تهران زندگی میکنید ایا؟ خیلی گرمــــــــه! ناراحت نباشین که ساکن تهران هستین. عیبی نداره الان اینجا انقده سرده. دیشب رفته بودیم بیرون داشتیم قندیل میزدیمااا تهران اومده بودیم واسه یه کار پزشکی. مامان و خالم که بیرون بودن. من هم واسه خودم میرفتم بیرون. کل اون منطقه رو الان مثل کف دست بلدم.خداشاهده تابستون هم که داره مثل برق و باد تموم میشه. هر چند که واسه ما دیگه تابستون و غیر تابستون نداره! این ترم های تابستونی هم معرکه ای شده واسه ما. من دوست ندارم ترم تابستونی بردارم خلاصه که من الان ? واحد ترم تابستونی برداشتم و همه اش عمومی. من هم که خیلیی خوشم میااااااد از عمومی ها. این پست رو صبح داشتم مینوشتم و تقریبا تموم شده بود که برق ها رفت! فشار خونم زده بود بالا خوب تا برنامه بعد شوما رو به خدایی بزرگ میسپارم
سلام سلام حالتون خوبه ایا؟ چند وقتی بساطمون رو اینجا پهن میکنیم خوب این از پست اول ببینیم تا بعد چی میشه بدرود عزیزان
سلام سلام خوجل موجلا حالتون خوفه ایا؟ عیدتون مبارک! با تعطیلات در چه حالین؟ من که خیلی خوشحالم دو روز پشت سر هم تعطیل بودم!!!! روزهای تعطیل دلم میخواد مثل قدیم تا 10 با 11 بخوابم خوب از روز جمعه بگم که طبق معمول ساعت 8 با زنگ تلفن داییم بیدار شدیم خلاصه که ساعت 12 که داییم اومد دنبالمون رفتیم به مقصد بعدی یعنی خونه خالم! دیگه کم کم داششتیم عازم میشدیم! واااای خدا چقدر تو ماشین گرم بود رفته بودیم پمپ بنزین تا به ماشین هه غذا بدیم. داییم میگفت حداقل 30 ملیون هست! بعد که اومده بود همه اش اذیت می کرد و نمیگفت قیمت رو. نظر سنجی بزارم واسش؟؟؟؟ گفت این ماشین هه که اسمش نمیدونم چی بود الان یادم رفته سال ساختش 2008 و 28 میلیون ولی نو اگه باشه 36 میلیون! حالا به نظر شوما کی دقیق زد به هدف؟؟؟؟ دیگه تا رسیدیم به مقصد بحثمون در مورد ماشین بود!! من خودم میگفتم پژو پارس سفید خیلی خوشمل تره داشتیم میرفتیم یه جایی که مسابقات کشوری پاراگلایدر دایی اینجانب چونکه میره کلاس پارا گلایدر میخواست ببینه مسابقات چه جوره. ما که داشتیم میرفتیم همه نشسته بودن داشتن ناهار میخوردن . بعد اب بازی بچه ها ناهار خوردیم و یه کوچولو خوابیدیم و بهد هم یه چایی آتیشی درست کردیم و جاتون خالی خوردیم! بهد هم رفتیم پیاده روی در طبیعت. مناظر واقعا زیبا بود! بسی زیاد لذت بردیم! دیگه کم کم داشتیم وسائل رو جمع می کردیم . که بریم. ولی دلمون نمیخواست بریم! دیگه سوار ماشین شدیم و رفتیم و رفتیم و رفتیم تا اینکه یه جا پیدا کردیم خوجل موجل واسه عکس. خلاصه که خیس شده بودیم در حد تیم ملی! حالا فکر کنید داره ازمون اب میچیکه و باید بشینیم تو ماشین واااییییی!!! خلاصه که وقتی رسیدیم خونه دیگه نایی نمونده بود و سریع لباس عوض کردیم و تا خود صبح لالا کردیم . جاتون خالی خیلی خوش گذشت خوب تا برنامه بهد شوما رو به خدایی بزرگ میسپارم
برو بچز!!!! بیچاره، حالش که یه کمی بهتر شد، ولی از اون موقع، فکش همین جوری باز مونده، شما هم اگه تونستین چیزی بگین... هشدار به سایر سرویسهای وبلاگ، ما (یعنی من ) باج میخوام در اندازه ی تیم ملی، مگه نه میاییم پارتی راه می اندازیم، سرویساتون بترکه |
ABOUT ![]()
MENU
Home
|